شب بود سیب را ندیدم ماه را گاز زدم!
شب بود سیب را ندیدم ماه را گاز زدم!
چند قدم روی آب

روش های خداوند

خداوند وقتی که داشت چهارفصل را می افرید شاید ادم هایش را هم چهار دسته کرده باشد: بهاری هاتابستانی هاپاییزی ها و زمستانی ها. من افتادم توی دسته تابستانی ها. جوشی و مغرور. از ان هایی که داغی ام گاهی خودم را هم می سوزاند. از خداوند پرسیدم من با ادم هایی از فصل های دیگر هم دوست خواهم شد؟ ایا به من اجازه می دهی به انها نزدیک شوم ؟ ان هایی که حتی ذره ای هم تابستانی نیستند؟

خداوند جوابم را با کلمه نداد . خداوند هیچ وقت جواب ادم ها را این جوری نمی دهد. خداوند روش های خودش را دارد. نزدیک شدن ما به هم دیگر هم از روش های خداوند بود. با تو دوست شدم تو پاییزی بودی . نه اینکه توی پاییز به دنیا امده باشی ها! نه! خودت پاییزی بودی . جانت پاییزی بود . رگ و ریشه ات پاییزی بودند . تو به جوانه زدن انقدرها اعتقادی نداشتی که به برگ و بار ریختن . تو به جمع کردن ان قدر عادت نداشتی که به سبک شدن. ترجیح می دادی هرجاکه هستی دستت از همیشه خالی تر باشد و یک جور چشم هایی داشتی که می توانستند سا عت ها به جایی خیره شوند وتصویرهای رنگی را از یک فضای خالی بیرون بکشند و ببیند و گوش هایی داشتی که می توانستی با انها صدای باران را هر جا که بود بشنوی . تو زرد رنگ بودی .

من همیشه زنبیل بزرگی را با خودم می کشیدم. تابستانی اصیل بودم و شال های رنگی سرم می کردم. بلند حرف می زدم . همه چیز را جمع می کردم سنگ های کوچک و گرد را . صدف های عجیب را. حتی کاغذ های شکلات و ساندیس های البالوی قدیمی را . تکه های پارچه و مهره های رنگی جمع می کردم و همیشه من چیزی برای تعریف کردن داشتم و تو چیزی برای سکوت.  

نویسنده: حدیث غلامی(دوچرخه)

 



نظرات شما عزیزان:

دوست
ساعت22:07---13 مهر 1390
سلام خیلی خسته نباشی.مطلبت بسیار جالبو خوندنی بود.به سایت ما هم یه سری بزن .ممنونمپاسخ:سلام دوست عزیز امیدوارم بازهم سری بزنی *اما ادرس وبلاگتو نذاشتی ؟؟؟؟

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهچهار شنبه 13 مهر 1390برچسب:, توسط نیلوفر
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.